آشنایی با دیکشنری (بخش دوم)
آشنایی با دیکشنری – بخش دوم
در بخش پیش با قسمت های اولیهی یک دیکشنری آشنا شدیم. به طور مثال، متوجه شدیم چگونه میتوان نقش واژه را تشخیص داد، با تلفظ آن آشنا شد، و یا از میزان کاربرد آن در گفتار و نوشتار زبان انگلیسی آگاهی پیدا کرد.
در این بخش، با قسمت ارائه ی تعریف دیکشنری بیشتر آشنا خواهیم شد.
1- در این قسمت معنای کلی، یا حوزهای که این واژه در آن به کار میرود ذکر میشود. دلیل اضافه شدن این قسمت جلوگیری از اتلاف وقت در مواردی است که واژه معانی مختلفی داشته، و خواندن تعریف هر کدام از معانی باعث اتلاف وقت میشود. به عنوان مثال، دیکشنری لانگمن برای واژهی break سی و سه معنی متفاوت ارائه کرده است، و یافتن معنای مورد نظر از طریق خواندن تعریف ارائه شده امری زمانبر است:
در مثال بالا، اگر با واژهی Storm breaks روبرو شده باشید، با نگاهی اجمالی به قسمتهای آبی رنگ متوجه خواهید شد که معنی موردنظر خود را در شمارهی 11 پیدا خواهید کرد.
البته، هر چه به معناهای پایینتر مراجعه کنید، عبارتهای کم کاربردتری را خواهید دید. حتی در قسمتهای پایانی، دیگر خبری از قسمتهای آبی نبوده و بیشتر با ساختارهای توضیح داده شده در بخش 5 (در پایین) روبرو خواهید شد.
2- قسمت دوم که با رنگ زرد مشخص شده است، توضیحاتی در مورد گرامر واژهی مورد نظر ارائه میکند. در مثال بالا، واژهی break هم میتواند معنی «شکستن» و هم «شکسته شدن» بدهد. به عبارتی دیگر، بسته به موقعیت واژه، Break هم فعلی گذرا (ملزم به داشتن مفعول) و هم ناگذر (بدون نیاز به مفعول) میباشد.
در مثال بالا، واژه ی Hair، هم به صورت غیر قابل شمارش (اشاره به موی سر به طور کلی) و هم به صورت قابل شمارش (تار مو) به کار میرود. حتی در بعضی موارد، دیشکنری موضوعاتی که در آن اشتباهات به وفور رخ میدهد را به صورت جداگانه توضیح داده است (کادر قرمز “Grammar”).
3- قسمت آشنای دیکشنری، ارائهی تعریف واژهی موردنظر است. در این بخش توضیحی دقیقتر در مورد معنی واژه داده میشود.
4- یکی از مهم ترین قسمت های دیکشنری که به آن دقت آنچنانی نمی شود، بخش مثال ها است.
در این بخش نمونه هایی از واژه موردنظر در جملات رایج در زبان انگلیسی ارائه می شود.
بخش جالب این قسمت این است که در بعضی نمونه ها، زیر چندین کلمه خط کشیده شده است:
در این مثال، ما متوجه میشویم که برخلاف زبان فارسی که «قرص را “میخوریم”»، در زبان انگلیسی “We take pills”.
لذا در اینجا واژههای همنشین (Collocations) با واژهی موردنظر نیز به صورت خلاصهوار ارائه میشوند.
بعدها با قاعده ی همنشینی بیشتر آشنا خواهیم شد.
5- ساختارهای رایجی که در آن از واژهی موردنظر استفاده می گردد به این صورت نشان داده میشوند.
در مواجهه با چنین قسمتی، شما نباید تغییری در واژهها ایجاد کرده، یا از واژگان هممعنی کلمات موردنظر استفاده کنید.
لذا در مثال ابتدای صفحه، “نصف کردن” را با “break into half/two” بیان میکنیم. به مثال زیر نیز توجه کنید:
در مثال بالا نمیتوان به جای “train of thought” از “train of thinking” یا “thought train” استفاده کرد.
معمولاً در معناهای پایانی واژه، اصطلاحات و ضربالمثلها بیشتر یافت شده، و بهصورت ساختارهای ثابت (شمارهی 5) نشان داده میشوند:
در نمونهی بالا، به اصطلاحاتی مثل “کبوتر با کبوتر، باز با باز” و “نقد رو ول نکردن” اشاره شده است.
شایان ذکر است که قسمت سبز به سبک کاربرد آن اصطلاح اشاره دارد (بریتانیایی یا امریکایی، …).
همچنین، اصطلاحاتی وجود دارند که در آنها واژهی موردنظر بکار رفته است، اما تحت واژهی دیگری در دیکشنری مطرح شدهاند.
قسمت زرد نشانگر واژه ای است که باید جستجو شود تا به معنی مورد نظر دست یافت.
مطالب مرتبط: