تفاوت بین have و have got
تفاوت بین have و have got
فعل have یکی از پر کاربردترین واژگان در زبان انگلیسی است. به همین دلیل، زبان آموزان گاهی در استفاده از این کلمه به مشکل بر می خورند. آنچه کار را در زمینه ی استفاده از فعل have دشوارتر می سازد این مساله است که این واژه هم به صورت فعل کمکی و هم به صورت فعل اصلی مورد استفاده واقع می شود. در این بخش قصد داریم تفاوت بین have و have got را شرح داده و کاربرد آنها را بیشتر بشناسیم.
وجه اشتراک: استفاده از have و have got برای ابراز مالکیت
هنگامی که می خواهیم در مورد «داشتن» صحبت کنیم می توانیم از have یا have got استفاده کنیم:
They have a new car.
They’ve got a new car.He has a headache.
He‘s got a headache.
با این وجود، باید توجه داشت که در این زمینه، تفاوت هایی جزئی در استفاده از این دو شکل وجود دارد. اول اینکه در صورت استفاده از جملات منفی یا سوالی، باید در مورد have از فعل do استفاده کرد، اما در مورد have got، شما می توانید خود کلمه ی have را به عنوان فعل کمکی به کار بگیرید:
They don’t have a new car.
They haven’t got a new car.Does He has a headache?
Has he got a headache?
به عبارتی دیگر می توان گفت اگر بخواهیم از have استفاده کنیم، برای منفی کردن یا سوالی کردن جمله به یک فعل کمکی دیگر نیاز داریم، اما در have got واژه ی have خود نقش فعل کمکی داشته و نیاز به اضافه کردن چیز دیگری نمی باشد.
نکته: گاهی اوقات مشاهده می شود که در فرم منفی یا سوالی «داشتن»، تنها از فعل have به عنوان فعل کمکی استفاده می شود، و خبری از got یا do نیست. هر چند این فرم نیز صحیح محسوب می شود، اما استفاده از آن محدود بوده و رایج نیست:
They haven’t a new car.
Has he a headache?
در صورت صحبت در مورد گذشته می توانید از have و have got استفاده کنید. تنها لازم است فعل have را به had تغییر دهید تا مالکیت در گذشته را ابراز کنید:
I had a doctor’s appointment yesterday.
He said he had got no money.
وجه تمایز: استفاده از have برای ابراز تجربه یا انجام کاری
همانطور که می دانیم، فعل have علاوه بر معنای داشتن دارای معانی دیگری نیز می باشد. در صورت استفاده از have برای ابراز معنایی به جز «داشتن» استفاده از have got اشتباه است و تنها می توان از have استفاده کرد.
یادآوری: فعل have در صورت استفاده ترکیبی با واژه های دیگر معناهای متفاوتی پیدا می کند:
have breakfast / dinner / a cup of coffee / something to eat etc.
have a bath / a shower / a swim / a break / a rest / a party / a holiday
have an accident / an experience / a dream
have a look (at something)
have a chat / a discussion / a conversation (with somebody)
have trouble / difficulty / fun / a good time etc.
have a baby (= give birth to a baby)
مطالب مرتبط: