ده فعل دو قسمتی (Phrasal Verb) که با آن ها آشنا نیستید (بخش اول)

ده فعل دو قسمتی

ده فعل دو قسمتی (Phrasal Verb) که با آن ها آشنا نیستید (بخش اول)

فعل‌های دوقسمتی (Phrasal Verb) در انگلیسی رایج بوده، و چه در موقعیت‌های رسمی یا غیررسمی می‌توان نمونه‌های آن را دید.
در اینجا قصد داریم ده فعل دو قسمتی Phrasal Verb کاربردی که زبان‌آموزان عموماً با آنها آشنا نیستند را معرفی کنیم.
در بخش اول با پنج مورد از آن ها آشنا می شوید:

#1: Beef something ↔ up

= to improve something or make it more interesting, more important etc.
قوی‌تر کردن، بیشتر کردن، مهم‌تر کردن، جالب‌تر کردن

My car is getting older and weaker, I want to beefitup with new engine.
.ماشینم داره قدیمی و ضعیف میشه. میخوام اونو با یه موتور جدید قوی‌تر کنم

Both sides are still beefing up their military strength.
.هر دو طرف هنوز دارن قدرت نظامی شون رو بیشتر میکنن

 

#2: Bounce (an idea) off someone

= to talk about your ideas with someone in order to get their opinion
پیش کسی در مورد ایده ای حرف زدن، به قصد آگاه شدن از نظر آنها

When you work in a team, you can bounce your ideas off each other.
.وقتی با یه تیم کار کنی، میتونی ایده هات رو باهاشون در میون بذاری تا نظر بدن در موردشون

 

#3: Bristle at something

= to behave in a way that shows you are very angry or annoyed
از کوره در رفتن، عصبی شدن

Jack bristled at Alan rudeness.
.جک به خاطر گستاخی آلن عصبی شد

He bristled at our criticism of his novel and stormed out of the room.
.او به خاطر انتقاد ما از رمانش از کوره در رفت و با عصبانیت از اتاق بیرون زد

 

#4: Clam up

= to suddenly stop talking, especially when you are nervous or shy
(سکوت کردن، عدم تمایل به صحبت کردن (به خاطر اضطراب یا خجالت

The little girl clammed up when the doctor came into the room
.وقتی دکتر وارد اتاق شد، دخترک لال شد

The thief clammed up when he was taken for interrogation, and the police could not get any information from him.
.دزد وقتی برای بازجویی برده شد لام تا کام حرف نزد، و پلیس نتوانست از او اطلاعاتی بگیرد

 

#5: Crow about/over something

= to talk about what you have done in a very proud way – used to show disapproval
با غرور در مورد کارهای خود حرف زدن، فخر فروختن

The team and its supporters are still crowing about winning the match.
.تیم و طرفداراش هنوز دارن به خاطر بردن مسابقه به خودشون مینازن

He is a narrow-minded person who would crow over other’s failure
.اون آدم کوته‌فکریه که به خاطر موفق نشدن بقیه فخر میفروشه

در ویدئو زیر می توانید مثال هایی دیگر در مورد بخش اول ده فعل دو قسمتی بیابید:

 


مطالب مرتبط:

افعال دو قسمتی (Phrasal Verbs)؛ قسمت سوم: افعال جداشدنی و جدانشدنی

دانلود مجله‌ی New Scientist؛ (January 12th)

Leave A Reply