کیومرث – رشته‌‌ی تئاتر و مطالعات اجرا در مقطع دکتری – دانشگاه مریلند آمریکا

1. اول از همه اینکه خیلی از بچه‌های که هدف مهاجرت دارند درگیر این موضوع می‌شن که با چه امکانات مالی می‌توانند به کشور مقصد بروند. متاسفانه بعضی از دانشجوهامون که برآورد هزینه‌های کامل نکرده بودند، مجبور شدن که از کشور مقصد برگردند. با معرفی اجمالی در مورد رشته تحصیلی، نام شهر و کشور مقصدتون چه توصیه‌ای در این زمینه به بچه‌های ایران دارید؟

اسم من کیومرثِ، من در حالِ تحصیل در رشته‌ی تئاتر و مطالعات اجرا در مقطع دکتری هستم. در دانشگاه مریلند در ایالات متحده درس می خونم.

چیزی که درباره رشته‌هایی مثل رشته‌ی من مطرحه اینه که همه‌ی دانشگاه ها بورس کامل نمی‌دن، ولی همیشه دانشگاه هایی هستند که این کار رو می‌کنن. ضمن این که  شاید خوب باشه که آدم در بهترین دانشگاه ها درس بخونه، این هم مهمه که به دانشگاه‌هایی درخواست پذیرش بده  که حتما امکان فاند کامل رو دارن. فکر می‌کنم یکی از اولین چیزایی که آدم باید بهش نگاه ‌کنه وقتی که دنبال دانشگاه می‌گرده باید همین مساله باشه

2. این روزها، تو اینترنت اطلاعات موثقی در مورد مهاجرت نمی‌تونیم پیدا کنیم. بعضی از بچه‌ها با این دید تصمیم به رفتن می‌گیرند که کشور مقصدشون آرمان شهر هست و هیچ تصویری از مشکلات پیش رو ندارن. اگر بخواهید از خوبی‌ها و بدی‌های کشور مقصدتون به ما بگید و بچه‌های ایران رو راهنمایی کنید، چه مواردی را می‌توانید بهشون گوش زد کنید؟

من فکر می‌کنم برای این که آدم این طور که تو سوالتون گفتید «ناراحت و پشیمون» نشه، باید یادمون باشه که ما هر کاری که می‌کنیم برای اینه که خوشحال باشیم و زندگی خوبی داشته باشیم.

درباره‌ي آمریکا خیلی حرف ها راجع به سطح رفاه و اینا گفته شده، ولی یه چیزای خیلی ریزی هست که کمتر راجع بهش حرف زده می‌شه. من می‌خوام که روی اونا تاکید کنم، برای کسی که می‌خواد تصمیم بگیره این چیزا رو هم ببینه.

 

الف- اکثر مشاغل خوب در آمریکا در سال فقط ۲ هفته مرخصی می‌دن. وقتی که می‌خواین تصمیم بگیرین فکر کنین که آیا آدمی هستین که نیاز به مسافرت، دیدن خانواده، استراحت و این ها بیشتر از دو هفته در سال هستید یا نه؟آیا نیاز به یه برنامه‌ی منعطف دارید یا نه. زندگی در آمریکا خیلی انعطاف کمی ‌داره.

 

ب- از شما انتظار می‌ره که بیست و چهار ساعته به ایمیلاتون جواب بدین. همیشه پای کامپیوتر خواهید بود و باید سریع به همه جواب بدین. یه احساس شرمِ‌ خیلی بالایی وجود داره اگه یادتون بره که به یه ایمیل جواب بدین.

 

پ-زمان مفهوم مطلقی داره در آمریکا. دو دقیقه تاخیر تاخیر زیادی حساب می‌شه. و اگه چنین تاخیری داشته باشین نگرانتون می‌شن، بعضی وقت‌ها هم عصبانی.

 

ت- در آمریکا کار مهم ترین بخش وجود آدمه. به احتمال زیاد، مخصوصن اگه در رشته‌ای مثل رشته‌ی من باشید، چندین برابر میزانی که در ایران کار می‌کردید کار خواهید کرد. اگه نیاز به استراحت داشته باشین و بخواین مدتی کاری نکنین و یا سخت بوده باشه براتون که کار پیدا کنین، فشار جامعه چندین برابر ایران روی شماست. اگه بعد از سالها داشتن یه کار موفق به خاطر شرایط اقتصادی بازخرید بشین (اتفاقی که در دوره‌ی جورج بوش بسیار در آمریکا افتاد) همچنان فشار جامعه روی شما زیاده و مثل ایران کم آدمی پیدا می‌شه که با شما همدردی کنه یا به شما کمک کنه.

 

کلن، آمریکا برای بسیاری از آدما خوب بوده، خیلی ها موفق بودن و بسیاری از اون‌ها خوشحال هم زندگی کردن. اما این به این معنی نیست که اگه من به آمریکا برم، بهترین شرایط برای من وجود داره. در ضمن اگر من شانس نداشته باشم و در زمانی آمریکا باشم که بحران اقتصادی وجود داشته باشه و این بحران برای من مشکل درست کنه، داشتن یک دفترچه‌ي تامین اجتماعی هم کار خیلی آسانی نیست. خوبه که در تصمیم گیری‌هامون به همه‌ی قسمت های کوچیک و بزرگ مهاجرت فکر کنیم.

3. به نظرتون موقعیت اجتماعی ایرانی‌ها در کشور مقصد چجوری هست؟ در کل رفتار مردم آن کشور با ایرانی‌ها چطور هست؟

رفتار آدم‌ها تا به حال با من خیلی خوب بوده. من در شرق آمریکا که اکثرا لیبرال هستن زندگی کردم و تا به حال هیچ مشکلی نداشتم.

یک چیزای ریز فرهنگی هست که آدم یاد می‌گیره، ولی به این معنی نیست که کامل می‌تونه درکشون کنه. مثلن این که هیچ وقت نمی‌فهمی که چرا یک نفر جواب سلام تو را نمی‌ده یا بدون خدافظی از اتاق می‌ره بیرون. این طور که صحبت کردم، این سوال رو خیلی از ایرانی‌هایی که چند ده سال هم اینجا زندگی کردن داشتن.

 

اما مهم تر از اینا، در نهایت روابط در آمریکا یک صدمِ قدرت و آرامش روابط در ایران رو نداره. اون سرمایه‌ی اجتماعی ای که ما در ایران برای خودمون می‌سازیم، کسی  اینجا نداره و بهش هم فکر نمی‌کنه.

روابط دوستانه در آمریکا به شدت فردگرایانه است. و این برای من سخت ترین قسمتِ زندگی در آمریکاست.

4. اگر بتونید زمان رو به عقب برگردونید، آیا باز هم همین تصمیم را برای رفتن می‌گرفتید یا نه؟

تصمیم من کاملن شخصی نبوده، خانواده ی من هم شرایطش رو فراهم کردن و هم فشار آوردن. نمی‌دونم واقعا در شرایط جدا چنین کاری می‌کردم. شاید درس خوندن در یک کشور دیگه رو امتحان می‌کردم. ولی فکر کنم اگه همه‌ی زندگی ام دست خودم بود، جدای رفتن به سفر و کنفرانس و فستیوال در خارج از کشور، در ایران به کارم ادامه می‌دادم.

5. خیلی از بچه‌ها تافل امتحان می‌دن و می‌گن کاش آیتلتس امتحان می‌دادیم و یا بر عکس. شما با توجه به شرایط کشور مقصد چه امتحانی را به بچه‌ها پیشنهاد می‌کنید؟

حداقل در رشته‌ی من، پیدا کردن رابطه با اساتید بسیار مهم تر از نمره‌ی تافل و این هاست. در این مورد توصیه‌ام اینه که حتمن به این قسمتِ اپلایتون بیشتر از نمره‌ی آزمون انگلیسیتون فکر کنید.

6. تو کشوری که در حال حاضر ساکن هستید، بچه‌های کدوم رشته شانس بیشتری برای پیدا کردن شغل بهتر دارند و یا اینکه در کشور مقصد شانس اقامت دائم هست یا نه؟ چون بعضی از بچه‌ها رفتن و دکترا گرفتن و متاسفانه شانسی برای موندن در آن کشور پیدا نکردن. اگر بتونید توضیح کلی در این مورد هم بدید ممنون می‌شیم.

می‌تونید توی هر رشته ای باشید، اما اگه کاری پیدا کنید که در شرکت‌های کامپیوتری باشه حتما درآمد بهتری دارید. مساله بیشتر از رشته، جاییه که کار می‌کنید

Leave A Reply